٢:گچبرىهنر گچبرى و استفاده از گچ در ایران سابقهاى طولانى دارد. قدیمىترین اثر گچى مکشوفه از کاوشهاى علمى انجام شده در هفت تپه خوزستان را مىتوانیم نام ببریم، که از قدیمىترین اثر گچبرى پیش از تاریخ و متعلق به هنر و تمدن عیلامى است.
در عصر ماد و هخامنشى و اشکانى نیز بطور ساده و گاه بهشکل ترکیبى از این هنر استفاده شده است. اما در دوران ساسانى تکنیک و روشهاى خاصى به همراه نقوش و موتیفهى مختلف حیوانی، گیاهی، انسانى و نیز فرمهاى هندسى بکار گرفته شد و از مجموع اینها، گچبرىهاى جالبى ارائه گردید که موجب تحولاتى در دیگر هنرهاى عهد ساسانى و بعدها هنرهاى دوران اولیه اسلام در ایران و خارج از مرزهاى کشور باستانى ایران شد.
آثار گچبرى ساسانى نمایانگر این واقعیتاند که هنرمندان این فن شاهکارهاى عهد خود را در گچبرى همردیف حجارىهاى عظیم هخامنشى آشکار ساختهاند. این هنر بصورت مجسمه نیمه برجسته و برجسته در عصر ساسانى به نهایت درجه ظرافت و تکامل رسید. اما با ظهور اسلام، کمکم تمایلسازى منع و آثار گچبرى به همان نقوش هندسى و گیاهى یا ترکیب نقشها محدود گردیدند.
سبکهاى گجبرى طى قرون متمادی، تغییر و تحولاتى پیدا کرد تا جایىکه در عصر هنرهاى اسلامى در طراحى کاشىها نیز عناصر گچبرى نمایان گشت. کاخ فیروزآباد از بناهاى باشکوه دوره ساسانى داراى تزئینات گجبرى در کنار تزئینات دیگر مىباشد. همینطور کاخ تیسفون نیز به همین گونه داراى تزئینات گچبرى است. کاخ بیشاپور نیز از جمله آثار باارزش ساسانى است که از جهت تزئینات داخلى از آثار جالب این عهد بشمار مىآید.با تحولات هنر گچبرى در دوران اسلامی، کمکم موتیفهاى سیمرغ، برگمو و گل و بوته و نقوش اسلیمى و ختایى در آثار مورد استفاده واقع شد که نمونه این طرحها در کاخ عمان، کاخ سامره و قصرالمشتى یافت مىشود.
بیشابور، طرح گچبرى کنگره ای
معروفترین اثر معمارى دوران اولیه اسلامى که داراى قطعات بىنظیرى از گچبرى است، مسجد جامع نائین است. جالبترین بخش مسجد، محراب گچبرى شده آن است که در قالبهاى مختلف بر روى آن کار شده است. در داخل محراب، کتیبهاى است مزین با گلها و دوایر تزئینى در دوره ساسانی، که نهایت ظرافت در آن بکار رفته است. علاوه بر طرحهاى مذکور گیاهی، ترکیبات گل لوتوس و خوشه انگور و برگ مو نیز مشاهده مىشود.
کاخ نیشابور نیز از جمله آثار معروف قرن نهم و دهم هجرى است که داراى نمونههاى زیبایى از موتیفهاى گچبرى است. صرفنظر از تزئین مساجد و مدارس، براى تزئین کاخها و عمارات نیز از طرحهاى گچبرى استفاده مىشده است و این روش تا دوران مغول رواج داشته و حتى به اوج خود رسیده و در آثار بعد از این دوران نیز تأثیر گذارد و تحولاتى را موجب گشت.
از نمونههاى معروف معمارى دوره مغول که داراى موتیفهاى تزئینى و گچبرى بوده، مىتوان مسجد حیدریه، گنبد علویان، محراب مسجد جامع اصفهان، محراب مسجد جامع بسطام و چند بناى دیگر را نام برد.
محراب گچبری، مسجد بسطام، قرن هشتم هجرى
سرستون قلعة والی، ایلاماین تحول و گونهگونى در دوره تیموریان نیز مسیر تکاملى طى نمود و در دورهٔ حکومت صفویان، در آذینبندى کاخها و عمارات و مساجد به پیشروى و توسعه ادامه یافت. آثار معروف این عهد که داراى تزئینات گچبرى هستند، بیشتر در اصفهان قرار دارندو شامل عالىقاپو، هشت بهشت، چهلستون، مدرسه مادرشاه، مسجد سلطانى (امام خمینی) و ... دهها نمونه دیگر است. از دوران صفویه به بعد کمکم نقشهاى گچبرى به همراه آیینهکارىهاى جالب در منازل اعیان بکار گرفته شد.
٣:کاشىکارىهنر و صنعت کاشىکارى نیز همانند دیگر هنرهاى ایران در عهد اسلامی، داراى اعتبار و ارزش خاص خود است. سابقهٔ این هنر، به گذشتهٔ بسیار دور باز مىگردد. طبق مدارک تاریخى هنرمندان ایرانی، در اواخر هزاره دوم ق.م آشنا به ساخت خشت و آجرهاى لعابدار بوده و از آن براى تزئین بنا استفاده مىبردهاند. طى کاوشهاى محوطههاى باستانی، مانند چغازنبیل در خوزستان، هنرمندان این مناطق و دورانها، از خشتهاى رنگین در تزئین معبد استفاده کردهاند. هنر موزائیکسازى نیز به موازات هنر ساخت خشتهاى زنگین آغاز گردید و هنرمندان از ترکیب سنگهاى الوان ریز و قرار دادن آن در کنار هم، طرحها و نقوش بسیار زیبایى مانند نقوش هندسی، بوجود آوردند. در عهد هخامنشى نیز کاربرد و استفاده از آجرهاى لعابدار رنگین، به رنگهاى سبز - زرد و قهوهاى با نقوش انسانى و حیوانى براى آرایش کاخها مورد استفاده قرار گرفت. نماى تعدادى از کاخهاى این دوره مانند کاخهاى شوش، نمونههاى جالبى از کاربرد آجر لعابدار در این زمان است.
سردرآرامگاه شیخ صفیالدین اردبیلى- اردبیل
کاشیکاری آرامگاه تربت شیخ جام- تربت جامهمزمان با حکومت ساسانیان، مجدداً کاربرد آجرهاى لعابدار و به موازات آن هنر و صنعت موزائیکسازى رو به گسترش نهاد و هنرمندان این دوره از این دو شیوه در آرایش بنا بهره بردند. کاوشهاى فیروزآباد و بیشابور نمونههاى جالبى از کاربرد موزائیکسازى و کاشىکارى را معرفى مىنماید.
کاشیکاری تکیه و موزة معاونالملک- کرمانشاه
کاشیکاری امامزاده محمد محروق- نیشابوردر دوره اسلامى بتدریج هنر کاشىکارى همانند آجرکارى و گچکارى با شیوه جدید آغاز شد و در تمام ادوار اسلامى کاربرد ویژهاى یافت. در ادوار اسلامى بناهاى بسیارى مانند مساجد، مدارس، مقابر، کاخها، حمامها و حتى پلها به انواع کاشىکارى مزین شده و از اواخر قرن چهارم هجرى به بعد کمتر بنایى یافت مىشود که با کاشى تزئین نشده باشد. انواع کاشى عبارتند از کاشى یک رنگ، کاشى معرق، کاشى هفت رنگ، کاشى طلایى
گاهى نیز شیوهٔ آجر و کاشى بطور تلفیقى بکار مىرفته است. این تلفیق عموماً با حرکتى شطرنجى شکل مىگیرد و ارزش ویژهاى به معمارى اسلامى بخشیده است. این شیوه از قرن هفتم هجرى به بعد توسعه یافت. مسجد جامع اشترجان، مسجد جامع ورامین، گنبد سلطانیه، مدرسهٔ خان شیراز، مسجد وکیل، از حمله بناهایى هستند که تزئیناتى با تلفیق آجر و کاشى بر سطوح آنها دیده مىشود.
تقریباً در تمامى ادوار اسلامى نگارش روى کاشى از تزئینات مهم و مورد علاقه کاشىکاران بوده است. زمانى هنرمند از خطوط به شیوهٔ کوفى استفاده کرد ، زمانى از شیوه شکسته نستعلیق، گاهى از شیوه ثلث و نسخ و بالاخره از شیوهٔ قالبزده کاشىهاى گوناگون مانند کاشىهاى مربع - مستطیل کوکبی، ستارهاى و ... این گونه کاشىها با نوشته همراه هستند. قدیمىترین کاشى از این نوع متعلق به ۶۰۰ هـ . ق است. از دوره صفویه بسیارى بناها به شیوههاى متفاوتى نگارش را نمایش دادند و هنرمندان خوشنویسى چون علیرضا عباسی، شمسالدین تبریزی، استاد حسین بنا، باقرنیا، محمدرضا امامی، عبدالباقى تبریزى و محمد صالح اصفهانى با آثار خود بر روى کاشىهاى مختلف، به معمارى اسلامى ایران شکوهى خاص بخشیدند.
کاشى زرین فام، محرم 705 هجرى
کاشى زرین فام، کاشان، 1337 میلادى
کاشیکاری مسجد جامع کبیر- یزد
کاشیکاری آرامگاه خواجه ربیع - مشهد
کاشیکاری مسجد جامع نیشابور- نیشابورکاشی معرق:کاشیکاری به شیوه معرق یا معروف به کاشی گل وبوته،اندک زمانی پس از رواج کاشی یکرنگ در معماری ایران مورد استفاده قرار گرفت.کاشی کاری معرق و استفاده از آن در معماری ایران دردوره اسلامی از دو جنبه حائز اهمیت است:
اول از نظر زیبایی فوق العاده و دوم از نظر استحکام،به نظر میرسد آغاز بهره گیری از کاشی معرق در آرایش بناها،با تلفیق از گچ بری بوده و بتدریج توسعه وتکمیل گردیده است.قرار دادن قطعات ریز کاشی در کنار قطعات گچبری به اشکال مختلف به ویژه طرح های هندسی ،استاد کاران را قادر ساخت که تحولی دیگر در توسعه کاشیکاری به عمل آورند.در شهر اسلامی جرجان در بنایی متعلق به قرن پنجم هجری قطعات متعددی از کاشی معرق با تلفیق گچبری،توام با نقوش زیبای هندسی بدست آمده که شاید بتوان آنها را از نمونه های اولیه کاشی معرق دانست.عصر طلایی،و شکوفایی هنر کاشی کاری معرق به اواخردوره ایلخانی،دوره تیموری و صفوی تعلق دارد.
بناهایی چون غیاثیه خرگرد به سال 848 هجری،مسجد گوهر شاد به سال 821،مسجد کبود به سال 870 ازنمونه های جالب معماری ایران است که با آرایش کاشی معرق همراه است.
شیوه کاش کاری معرق در دوره صفوی با کاربرد وسیعی توسعه یافت و بناهای بسیاری با این شیوه آرایش شد.بناهایی چون مسجد شیخ لطف اللله،مسجد شاه،مدرسه چهارباغ که شاهکارهای معماری عهد صفوی شمرده می شوند دارای کاشیکاری معرق هستند
کاشی هفت رنگ:از آنجایی که ادامه شیوه کاشیکاری معرق از قرن یازدهم هجری به دلایلی چون دلیل اقتصادی مقرون به صرفه نبود.کاشیکاری نوع هفت رنگ مرسوم و متداول گشت.
توسعه کاشی هفت رنگ را تا حدودی می توان ناشی از تحولات اقتصادی و سیاسی عصر صفوی دانست.با توجه به اهمیت معماری و احداث روز افزون بناهای مذهبی و غیر مذهبی در پایتخت صفویان و همچنین سایر شهرهای کشور،استاد کاران معماری بر آن شدندکه در تزئین بناهای گوناگون از شیوه آرایش بناها با کاشی هفت رنگ بهره گیرند. برای ساخت و اجرای کاشیکاری هفت رنگ ابتدا طرحهای مورد نظر را روی کاشی ساده آماده ساخته و سپس نقشها و نگاره ها را به رنگ های گوناگون در آورده و سرانجام لعاب داده و به کوره می برند.
از جمله طرح های متنوع کاشی هفت رنگ،نقوش اسلیمی است که با مهارت خاصی توسط هنرمندان عصر صفوی در بسیاری از بناهای این دوره به مرحله اجرا در آمده است.شیوه کاشی کاری هفت رنگ تا دوره قاجاریه ادامه یافت ولی متاسفانه به جزدر بناهایی استثنایی مانند مسجد سپهسالار،مسجد سلطانی سمنان،مسجد شاه قزوین ومسجد کبود گنبد و تعداد اندکی در شهرهای مختلف ایران سیر نزولی پیموده و از نظر کیفیت و کمیت با دوره قبل قابل مقایسه نیست.
۴:منبتکارى و تزئینات چوبىبرطبق نوشتههاى مورخین، در ایران باستان از مدتها پیش صنایع چوب، رونق داشته است، متأسفانه چوب همانند سفال، فلز و دیگر آثار هنرى نیست که در طول هزاران سال باقى بماند و به همین دلیل، اطلاع و آگاهى ما در این زمینه کافى نیست. بطورکلى مىتوان گفت که با وجود آنکه انسان قبل از تاریخ پناهگاه زندگى خود را از غارنشینى آغاز کرده ولى از چوب در گذشته دورترى استفاده کرده است.
از زمان تشکیل امپراطورى هخامنشى در ایران، طبق شواهد موجود، ارزش جنگل و چوب براى هنرمندان کاملاً روشن بوده است و به همین دلیل درختکاری، که فقط از نظر تولید چوب اهمیت داشته، از آیین ستوده پادشاهان هخامنشى بوده است. کاربرد چوب در معمارى تختجمشید شوش کاملاً مشهود است. در زمان هخامنشیان چوب بغیر از صنایع جنگلی، در امور کشاورزی، کشتىسازی، خانهسازى و غیره اهمیت بسزایى داشته است. از دوره سلوکیان و اشکانیان آثارى در دست نیست. اما بطورکلى مىتوان گفت که صنایع چوب اشکانیان، مانند سایر صنایع و فنون آنها، همانند هخامنشیان نبوده است. در دورهٔ ساسانی، کلافهاى چوبى در میان جرزها بکار مىرفته و از آن براى جلوگیرى از خرابى جرزها استفاده مىشده است. همچنین در دورهٔ ساسانیان از چوب براى قابسازى طاق و گنبدها استفاده مىنمودهاند که این خود انقلابى در فن معمارى بشمار مىرفته است و امروزه نمونهٔ آن در ساختمان بقعه بىبى شهربانو ملاحظه مىشود.
یکى از هنرهاى ظریف در صنایع دستى ایران، هنر منبتکارى است که تاریخ ظهور آن نامعلوم است. منبتکارى که از زمانهاى دور در ایران رواج داشته و علىرغم بىدوامى چوب در برابر عوامل طبیعى و سایر عوامل، آثارى که به جاى مانده، دلیل گستردگى این هنر در ایران مىباشد
منبتکارى هنرى است مشتمل بر حکاکى و کندهکارى روى چوب براساس نقشهاى دقیق. بنابر اسناد و مدارک موجود، منبتکارى در ایران متکى به سابقهاى بیش از هزار و پانصد سال است و حتى گروهى از محققان معتقدند که قبل از ظهور ساسانیان نیز منبتکارى در ایران رواج داشته؛ اما هیچ بازماندهٔ تاریخى که این ادعا را اثبات کند، موجود نیست. روش کار در این هنر و فن همچنان مثل گذشته ا ست، اما در نحوهٔ ساختن ابزار پیشرفتهایى حاصل شده است.در حال حاضر شهرهاى گلپایگان در اصفهان و آباده در فارس مراکز اصلى این هنر مستند. و هنرمندان با کمک ابزارهایى ساده و ابتدایى و با بهرهگیرى از مواد ارزان، دست به آفرینش شاهکارهایى مىزنند.
آرامگاه شیخ عبدالصمد نطنزى - نطنز
یکى از قدیمىترین اثر منبت موجود در تاریخ نیمهٔ اول قرن سوم هجرى قمرى بوجود آمده است که یک لنگه در چوبى متعلق به مسجد عتیق شیراز است که زیرساختى از چوب سپیدار دارد و روى آن با خلالهایى از چوب گردو و نقوش پرضلعى بسیار زینت شده است. اثر دیگر یک سردر منبتکارى شده از چوب کاج است که در قرن چهارم هجرى قمرى ساخته شده است و روى آن با ظرافت کامل خطوط کوفى با قطرى حدود ۳ سانتىمتر کندهکارى شده است. همینطور درهاى چوبى مقبره سلطان محمود غزنوى در هندوستان که متعلق به قرن پنجم ق.م است، را مىتوان برشمرد. این شیوه تا ظهور سلجوقیان در گوشه و کنار کشور ادامه داشته، و بتدریج تغییر مىکند و منبتکارى بهصورت تزئین چوب با گل و بوته بصورت برجسته و فرورفته رواج مىیابد.
در دورهٔ ایلخانى و تیمورى این هنر ادامه مىیابد. از جمله آثار این دوره، منبر مسجد نائین به تاریخ ۷۱۱ هجرى قمرى است که با اشکال هندسى و برگهاى مدور تزئین شده و نیز صندوق چوبى مرقد حضرت عبدالعظیم در شهر رى قابل اشاره است.
در دورهٔ تیموریان، شیوهٔ صنعتگران دورهٔ ایخانیان ادامه یافت و از نمونههاى خوب این دوره یک جفت در، متعلق به نیمهٔ دوم قرن پانزدهم میلادى (قرن نهم هـ . ق) قابل اشاره است. این آثار در موزه متروپولیتن نگهدارى مىشود.
اطلاعات موجود پیرامون صنایع چوب در دورهٔ صفویه بیشتر از طریق درهاى مساجد ایرانى و آنچه در موزههاى مختلف از جمله موزههاى گلستان در تهران و موزهٔ برلین وجود دارد بدست مىآید. در این دوره عدهٔ زیادى از هنرمندان به اصفهان رفتند.
اصفهان در آن زمان بعنوان پایتخت هنرى و محل احداث ابنیهٔ مذهبى و کاخهاى سلطنتى بسیار مورد توجه بود و از این جهت آثارى بىبدیل و اعجابانگیز در این شهر به یادگار گذاشته شد. پس از حملهٔ افغانها، هنرمندان و صنعتگران منبت کار تدریجاً پراکنده و جذب مشاغلى تخصصى شدند. در این زمان، آباده تنها مرکز تجمع منتبکاران کشور به حساب مىآمد و در هیچ حاى دیگر از کشورها، نشانى از این هنرمندان دیده نمىشد.
در دوران افشاریه، زندیه و قاجاریه صنعت چوب ایران رو به انحطاط نهاد و آنچه طى قرن ۱۱ و ۱۲ هـ . ق ساخته شده به جاى حکاکی، اغلب داراى تزئینات نقاشى شده بهوسیلهٔ رنگ و روغن است.
بعد از سقوط قاجاریه شرایط و فضاى هنرى تغییر کرد. استاد احمد صنیعى و استاد على مختارى که از معدود باقیماندگان استادان منبتکار بودند به تهران آمده و به فعالیت جدى مشغول شدند و به ترتیب شاگردانى پرداختند و تأسیس سازمان صنایع دستى ایران بعنوان حافظ و نگهبان صنایع سنتى و بومی، باعث شد تا موجبات دوام این هنرها فراهم آید. در حال حاضر بجز شهر آباده و گلپایگان که مراکز اصلى منبتکارى محسوب مىشوند، شهر بوشهر نیز تا حدودى مرکزیت این هنر را در خود دارد و در سایر مناطق بطور پراکنده منبتکارى رایج است.خاتمسازى :پیشینهٔ این فن در گذشته چندان روشن نیست. قدیمىترین نمونههاى این فن که تا بحال شناخته شده از قرن هفتم فراتر نمىرود. بهرحال طبق نمونههاى موجود از این هنر، معلوم مىگردد که این فن در دورهٔ صفویه رواج زیاد داشته و در دوران زندیان و اوایل سلطنت قاجارین اهمیت خود را حفظ کرده بود. ولى در اواخر سلطنت این سلسله کمکم رو به زوال مىرفته تا آنکه در عصر ما مجدداً رونق خود را بازیافته است.
پنجرههای آرامگاه شیخ صفیالدین اردبیلى- اردبیل
عمارت تاریخی و باغ فین - کاشان
طریقه ساخت خاتم آن است که ابتدا انواع مصالح مورد نیاز این فن از قبیل طلا،نقره، برنج، استخوان،صدف، عاج و چوبهاى گوناگون را به صورت میلههى باریک با مقطع سه پهلو و گاهى لوزى و غیره در مىآورند و سپس با قرار دادن این مفتولها در کنار هم و چسباندن آنها با یکدیگر با سریشم انوع گلها را از شش گوشه و دوازده گوشه و غیره به وجهى که مقطع این مجموعه طرحهاى موردنظر را بدست دهد بوجود مىآورندمعرق روى چوب :معرق چوب با قدمتى کمتر از شصت سال، احتمالاً از هند به ایران آمده است. البته درى معرق شده در ایران وجود دارد که متعلق به سیصد سال پیش است، اما ایرانى نیست. زیبایى و ظرافتى که در معرق ایرانى بچشم مىخورد در میان کشورهاى صاحب این هنر، بىنظیر است. صنعت و هنر معرق که هنوز در تهران، شیراز، اصفهان، ارومیه، رشت، سنندج و ... رواج دارد، به حیات خود ادامه داده است. صنایع چوبى امروزه با استفاده از تکنیکها و پدیدههاى نوین هنری، زندگى تازهاى یافته است.
جعبة خاتم، صنایعدستی و سوغاتی- اصفهان
قلمدان خاتم، صنایعدستی و سوغاتى
دربِ چوبی کنده کاری شده، کشف شده در فارس، مربوط به سال 720 هجرى۵:آینهکارى
آینهکارى جزو آخرین ابتکارات هنرمندان ایرانى در معمارى داخلى و تزئین درون بنا بشمار مىرود. اجراکنندگان این رشته از هنر با دقت، ظرافت و حوصلهٔ بسیار به ایجاد اشکال و طرحهاى هندسى و تزئینى از قطعات کوچک و بزرگ آینه در سطوح داخلى بنا مىپردازد و فضایى درخشان و پر تلألو پدید مىآورند که حاصل آن بازتاب پىدرپى نور در قطعات بىشمار آینه و ایجاد فضایى پرنور، دلانگیز و رؤیایى است.طبق مدارک تاریخی، تزئین بنا با آینه نخستین بار در شهر قزوین پایتخت شاهتهماسب اول و در دیوان خانهٔ او که به سال ۹۵۱ ق آغاز و در ۹۶۵ ق به پایان رسید، آغاز شده است. پس از انتقال پایتخت به اصفهان در سال ۱۰۰۷ ق، آینهکارى در کاخهاى تازهساز این شهر و کاخ اشرف (بهشهر) گسترش یافت. در تزئین بسیارى از بناهاى سلطنتى اصفهان که شمار آنها بگفته شاردن از ۱۳۷ بیشتر بود، از آینهکارى استفاده شده است. کاخ آینه، معروفترین این آثار است، که با ۱۸ ستون آینهکارى شده و تالار و سقف ایوان و دیوارهاى یکپارچه آینهکارى شده، آراسته بود. بازتاب تصویر زایندهرود در آینهها منظرهاى دلپذیر به وجود مىآورد. در کاخ چهلستون نیز از آینه بطور وسیعى استفاده شده است.
کاخ گلستان - تهران
پس از انقراض سلسله صفویان، مدتى این هنر دچار رکود شد. نخستین بناى آینهکارى شده پس از این دوره دیوانخانهٔ کریمخان زند در شیراز بود که پس از ویرانى به فرمان آقامحمدخان قاجار، ستونهاى یکپارچهٔ حجارى شده و درهاى خاتم و آینههاى بزرگ آن براى توسعه و بازسازى ایوان دارالامارهٔ تهران (ایوان تخت مرمر کنونی) به تهران حمل کردند.
پس از انقراض سلسله صفویان، مدتى این هنر دچار رکود شد. نخستین بناى آینهکارى شده پس از این دوره دیوانخانهٔ کریمخان زند در شیراز بود که پس از ویرانى به فرمان آقامحمدخان قاجار، ستونهاى یکپارچهٔ حجارى شده و درهاى خاتم و آینههاى بزرگ آن براى توسعه و بازسازى ایوان دارالامارهٔ تهران (ایوان تخت مرمر کنونی) به تهران حمل کردند.
آینهکارى در سدهٔ ۱۳ هـ . ق رو به ترقى و گسترش نهاد و تکاملى تدریجى یافت. در طول این قرن آثار زیبایى چون تالارها و اتاقهاى شمسالعماره، تالار آینهٔ کاخ گلستان در تهران، آینهکارى ایوان و آستانهٔ حضرت عبدالعظیم در شهر رى و آینهکارى دارالسیادهٔ آستان قدس رضوى در مشهد انجام گرفت. در چهار دههٔ نخست سدهٔ ۱۴ هـ . ق رکودى چشمگیر در آینهکارى مشاهده مىشود و بجز آینهکارى ایوان آستان حضرت معصومه در قم (۱۳۰۳ ق)، آینهکارى درخور توجهى شناخته نشده است. پس از این رکود، این هنر رو به تکامل و پیشرفت حرکت نمود. در بخشهاى آینهکارى شدهٔ دو کاخ شهوند (کاخ موزهٔ سبز کنونی) در مجموعهٔ سعدآباد شمیران و کاخ مرمر تهران که به ترتیب طى سالهاى ۱۳۰۶ و ۱۳۱۵ ش شناخته شدند، تکامل و نوآورىهایى دیده مىشود. از این پس آینهکارى بصورت گسترده در اماکن همگانى چون هتلها، رستورانها، تأترها، فروشگاهها و حتى خانهها بکار رفت. این گسترش در شیوه سنتى آینهکارى نیز نوآورىهایى ایجاد نمود. در سدههاى اخیر، کاربرد آینهکارى از مرزهاى جغرافیایى ایران گذشته و در برخى از کشورهاى همسایه چون عراق و امیرنشینهاى خلیجفارس گسترش یافته است. از بهترین نمونههاى کاربرد این هنر در خارج از ایران، آینهکارى حرم مطهر امیرالمؤمنین (ع) در نجف اشرف که در نوع خود کمنظیر است. در شهرهاى مختلف ایران، هنرمندان آینهکار همواره به این هنر اشتغال داشتهاند.