معماری

مطالب مربوط به معماری

معماری

مطالب مربوط به معماری

چرااروپاییان تبریز را برای سکونت برگزیدند ؟

 چرااروپاییان تبریز را برای سکونت برگزیدند ؟


تبریز در آن موقع مرکز ستاد عباس میرزا بود و کرسی آذربایجان بشمار میامد و از حیث وسعت و کثرت جمعیت اولین شهر ایران محسوب میشد و سفرای دول اروپائی در تبریز بسر میبردند در صورتی که تهران پایتخت کشور بود .
علت این که سفرای دول اروپائی در تبریز بسر می بردند نه در تهران از این قرار بود:
اولا تبریز نسبت به تهران یک شهر متجدد بشمار میامد و مردم تبریز با اروپائیان محشور بودند و با آنها داد و ستد میکردند و وقتی اروپائیان از معابر می گذشتند کسی روی خود را برنمیگردانید تا با کنجکاوی آنها را از نظر بگذراند و وقتی یک اروپائی به یک دکان نزدیک میشد و میخواست چیزی خریداری کند دکاندار، حیرت نمیکرد و دچار تردید نمیشد که آیا چیزی به او بفروشد یا نه، در صورتی که آن موقع در تهران، پایتخت کشور، دکاندار دچار حیرت و تردید میشد و شاید برای این که بین سوداگران وجهه خود را از دست ندهد، از فروختن کالا به آن اروپائی خودداری میکرد .
مردم تبریز از مدتی قبل از دوران صفویه عادت کرده بودند که اروپائیان را ببینند و با آنها معاشرت و معامله کنند و (دوکا)ی کشور (ونیز) و (لیور) کشور فرانسه، و (روبل) کشور روسیه در بازار تبریز مثل پول ایران، رایج بود و هنگامی که تبریزیها با اروپائیان معاشرت و معامله میکردند تهران، حتی بین خود ایرنیان شهرت نداشت و قریه ای بود نزدیک خرابه شهر قدیمی(ری) که بعضی از جغرافیا نویسان اسلامی، اسمی از آن در کتاب خود برده بودند
در زمان فتحعلی شاه تهران یک قصبه بود و
گذشته از عماراتی که کریمخان زند در آن بوجود آورد ، عمارتی دیگر در آن دیده نمی شد که متناسب با یک شهر باشد .
دکتر (بارنز) انگلیسی که در سال 1833 میلادی و پنج سال بعد از انعقاد عهدنامه ترکمان چای در ایران سیاحت کرد نوشته که جمعیت شهر تهران، بیست و پنج هزار نفر است 1 ولی تبریز در آن موقع بنا بر نوشته همان جهانگرد انگلیسی چهارصد هزار نفر جمعیت داشته است و اروپائیان در تبریز، تقریبا خود را در یک شهر اروپائی میدیدند و احساس ناراحتی نمیکردند و به همین جهت ترجیح میدادند که در تبریز سکونت کنند .
علت سوم که سبب شده بود اروپائیان تبریز را برای سکونت انتخاب نمایند این بود که از آنجا زودتر با کشورهای خود تماس حاصل میکردند .
آنها میتوانستند از تبریز پیک های خود را به بندر طرابوزان بفرستند تا از آنجا با کشتی به اروپا بروند .
اما از تهران فرستادن پیک به طرابوزان دشوارتر بود یعنی مسافرت یک پیک از تهران تا طرابوزان بیشتر طول میکشید و سفرای دول خارجی در ایران علاقه داشتند که با کشورهای خود، رابطه سریع داشته باشند(البته نسبت به سرعت وسایل نقلیه آن زمان) .
سفیری که در تبریز بود میتوانست پیک خود را در نیمی از مدت که برای فرستادن یک پیک از تهران ضرورت داشت به طرابوزان بفرستد و صرفه جوئی در وقت هنگام کارهای فوری ضروری بود .
علت چهارم که سبب میشد اروپائیان، بجای تهران در تبریز بسر ببرند این بود که تبریز از حیث آب و هوا به اروپا شباهت داشت بدون اینکه رطوبت کشورهای ساحلی اروپا را داشته باشد .
دکتر بارنز انگلیسی مینویسد که هوای تبریز بقدری خوب است که هیچ اروپائی در آنجا بیمار نمیشود .
مگر این که به عمد خود را بیمار نماید یعنی بر اثر افراط در غذا خوردن و نوشیدن مشروبات الکلی خود را بیمار کند اما بقول او هوای تابستان تهران، خیلی اروپائان را ناراحت میکند و آنها را بیمار مینماید .
بطور کلی تمام جهانگردانی که در ایران مسافرت کرده اند از هوای تابستان تهران که ابرآلود هم میشود اظهار عدم رضایت کرده اند و نوشته اند که در فصل تابستان کسی در تهران نمی ماند و همه مردم به مناطق ییلاقی میروند تا اینکه از گرمای تهران و آسمان ابرآلود آن آسوده باشند .
وقتی مردم بومی تهران نمی توانستند در فصل تابستان در آن شهر زندگی کنند، بطریق اولی اروپائیان که در کشورهای سردسیر زندگی میکردند از گرمای تابستان تهران بیشتر ناراحت بودند .
علت پنجم سکونت اروپائیان در تبریز مرکزیت بازرگانی آن بود .
مرکزیت بازرگانی تبریز سابقه ای طولانی دارد و تاریخ حاکی از این است که تبریز حتی در قرون اولیه میلادی دارای مرکزیت بازرگانی بوده است و در آن موقع آن شهر را (توروز) میخوانده اند .
بازرگانان صادر کننده و وارد کننده سکونت در تبریز را بسکونت در تهران ترجیح میدادند چون وسائل کار آنها در تبریز خیلی بیش از تهران موجود بود .
تبریز علاوه بر داشتن تجارتخانه های بزرگ، صرافی های بزرگ داشت که کار بانک های امروزی را میکردند و هنگامی که بازرگانان احتیاج به وام داشتند به آنها وام می دادند در صورتی که آن زمان از آن گونه صرافی های معتبر در تهران نبود .
نه فقط بازرگانان اروپائی سکونت در تبریز را بر سکونت در تهران ترجیح می دادند بلکه بازرگانان داخلی هم بهتر میدانستند که در تبریز سکونت نمایند تا از تسهیلات بازرگانی آنجا استفاده کنند .
آخرین و ششمین علت که شاید در سکونت اروپائیان در تبریز بدون مداخله نبوده این است که سفرا و بازرگانان اروپائی، تقریبا تمام مواد خواربار را که در اروپا بدست میاورند، غیر از ماهی ها و پرندگان اختصاصی اروپا در تبریز خریداری میکردند در صورتی که همان موقع تهران فاقد بعضی از مواد خواربار بود که اروپائیان به خوردن آن عادت داشتند و انواع مواد خواربار در تبریز به بهای ارزان فروخته میشد و از نوشته جهانگردان اروپائی که در نیمه اول قرن نوزدهم میلادی در ایران مسافرت کرده اند معلوم می شود که تهران نسبت به تبریز یک شهر گران قیمت محسوب میشده است و خواربار در تبریز، ارزان تر از تهران بود و هم از نوع بهتر .


با این توضیحات دیگر حیرت نمی کنیم چرا پسکویچ نقشه اشغال تبریز را کشید .
چون اهمیت تبریز در آن دوره بیش از تهران پایتخت کشور بود و هرگاه پسکویچ تبریز را اشغال می کرد لطمه ای بزرگ به فتحعلی شاه می زد .
شگفت آن که ایرانیان تصور نمیکردند که قشون تزاری قصد اشغال تبریز را داشته باشد و آن مانور جنگی را ما فوق قدرت قشون تزاری می دانستند و با این که دیدند که آریستوف از رود ارس گذشت گمان داشتند که قشون تزاری از رود ارس عبور نخواهد کرد و خود را دچار خطری بزرگ نخواهد نمود .
چون بگمان ایرانیان اگر قشون تزاری از رود ارس بگذرد و قصد تبریز را بکند تمام مردم آذربایجان بمیدان جنگ خواهند رفت .
فتحعلیشاه بعد از دو دسته از داوطلبان جهاد که بسوی آذربایجان به راه افتادند بایستی تجربه به دست آورده باشد و بداند که از افرادی عادی که دارای تربیت نظامی و جنگی نبوده اند و یک کادر افسری آنها را اداره نمیکند در جنگ کاری ساخته نیست و از آن گونه افراد در جنگ های قدیم که فقط اسلحه سرد به کار میرفت نتیجه ای مثبت در جنگ گرفته نمیشد تا چه رسد به دوران اسلح آتشین .
معهذا این فکر وجود داشت که هرگاه قشون تزاری قصد داشته باشد تبریز را اشغال نماید در آذربایجان مردی که به جنگ آن قشون نرود وجود نخواهد داشت .
پسکویچ بعد از این که آبله، در قشون آریستوف از بین رفت اجرای نقشه سابق خود را به آریستوف واگذاشت و او را مأمور کرد که در درجه اول تبریز و درجه دوم تمام آذربایجان را اشغال کند و بعد از اشغال آذربایجان اگر توانائی دارد ولایات واقع در شمال ایران را که در ساحل دریای خزر است اشغال نماید .
پسکویچ به آریستوف گفت که در تمام کارهای جنگی که در آذربایجان میکند باید خط سیر قشون خود و میدان جنگ را طوری انتخاب نماید که دچار عشایر آذربایجان نشود .
پسکویچ به آریستوف گفت که تمام عشایر آذربایجان مقیم حاشیه غربی آن منطقه هستند و در خط سیر او از نخجوان به تبریز، عشایر وجود ندارد و بعد از اشغال تبریز اگر احساس کند که اشغال شهرهای مغرب آذربایجان سبب میشود که عشایر وارد جنگ شوند از اشغال آن شهرها خودداری نماید اما اگر خطر ورود عشایر به جنگ وجود نداشته باشد اشغال شهرهای مغرب آذربایجان ضروری است .
اشغال کامل آذربایجان باید طوری صورت بگیرد که خطوط ارتباط آذربایجان با عراق عجم (ولایات مرکزی ایران) در دست او باشد تا این که فرماندهی جنگی ایران نتواند از عراق عجم، نیرو وارد آذربایجان نماید .
در موقع اجرای نقشه اشغال تبریز و آنگاه سایر شهرهای آذربایجان باید توجه بشود که آسیبی به مال و جان مردم محلی وارد نیاید تا این که خشم آنها برانگیخته نشود و مبادرت به شورش علیه نیروی تزاری نکنند .
آریستوف باید در نظر داشته باشد که مردم آذربایجان نسبت به نوامیس خیلی تعصب دارند و افسران و سربازان باید طوری رفتار کنند که احساسات مردم محلی جریحه دار نشود و آنها را وادار به شورش علیه نیروی تزاری ننماید.
یک قسمت از شهرهای آذربایجان دارای اهمیت استراتزیکی نیست و اگر آن شهرها مقابل نیروی تزاری مقاومت کردند آریستوف وقت خود را برای محاصره آن شهرها و گشودن آنها تلف ننماید .
تبریز، قبل از دوره اول جنگ تزار با فتحعلی شاه دارای حصار و برج نبود.
بعد از این که جنگ شروع شد، عده ای از خود تبریزی ها به عباس میرزا پیشنهاد کردند که اطراف شهر حصار بسازند که اگر روزی تبریز مورد حمله قرار گرفت بتوان از آن دفاع کرد .
عباس میرزا پیشنهاد وجوه مردم شهر را پذیرفت و اطراف شهر یک حصار ساخت .
اما تبریز فاقد خندق بود و آن عده از وجوه شهر که خود را در مسائل جنگی بصیر میدانستند به عباس میرزا فرمانفرمای کل آذربایجان میگفتند که حصار بدون خندق، یک وسیله دفاعی ضعیف است و باید یک خندق نیز اطراف شهر حفر شود تا این که وسیله دفاع تبریز تکمیل گردد .
عباس میرزا در سال 1235 هجری قمری دستور حفر خندق را صادر کرد و شروع به حفاری و خاکبرداری کردند .
اما کار حفر خندق بطور مرتب پیش نمیرفت و علتش هم نبودن اعتبار کافی بود .
عاقبت بعد از هشت سال در سال 1241 هجری قمری کار حفر خندق تبریز به پایان رسید و شهر دارای خندق هم شد .
بنابراین در تاریخی که ژنرال پسکویچ قصد داشت که بدست ژنرال آریستوف شهر تبریز را اشغال کند آن شهر علاوه بر حصار ، خندق هم داشت .
حاکم تبریز در آن موقع مردی بود به اسم اللهیارخان قاجار دولو ملقب به آصف الدوله .
عباس میرزا فرمانفرمای کل آذربایجان میل نداشت که آصف الدوله حاکم تبریز شود . اما پدرش فتحعلیشاه به او گفت که وی باید حاکم تبریز شود و باس میرزا دستور پدرش را پذیرفت .
و براثر بی لیاقتی حاکم تبریز و خیانت چند نفر از سکنه شهر در سال 1243 مطابق با 1827 / میلادی اول (آریستوف) تبریز را اشغال کرد و بعد از آن (پسکویچ) وارد تبریز گردید و آنگاه عهدنامه ترکمان چای در قریه ترکمان چای در شب پنج شنبه پنجم ماه شعبان 1243 هجری قمری بامضای نایب السلطنه عباس میرزا و میرزا ابوالحسن خان شیرازی وزیر امور خارجه رسید و بر اثر این پیمان دو ولایت ایروان و نخجوان که هنوز جزو خاک ایران بود منضم بروسیه گردید .


یادداشت :


1 _ شهر تهران فقط از آغاز قرن اخیر _ سال 1300 شمسی ببعد _ وسعت بهم رسانید و مترجم بخاطر دارد که در دوره طفولیت او تهران بیش از یکصد و پنجاه هزار نفر جمعیت نداشت و در آن موقع سازمان آمار نبود تا این که جمعیت پایتخت را تعیین کند و میزان جمعیت را مثل میزان جمعیت سایر شهرهای ایران از روی میزان طبخ نان ، تخمین میزدند .


ژان یونیر(فرانسوی)
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.